Friday 2 August 2013

بحث با یک شخص ناسیونالیست ترک

آقا صادق! همونطور که قبلا گفتم پهلوی فرزند زمانه خودش بود! و ایران یک کشور بسیار متفرق از لحاظ قومی در اون زمانه! به شکلی که اصلا یک حکومت به سبک مدرن رو در خودش نمی تونست جا بده برای اینکه هر کدام از این قومیتها که بهشون اشاره کردم در اون زمونه ساز خودشونو می زدند. کاری که پهلوی کرداین بود که تعریف شهروندی به معنای مدرنش رو در ایران بوجود آورد. یعنی کاری کرد که آدمها قبل از اینکه خودشون رو اعضای یک قوم و یا قبیله بدونند خودشون رو شهروندهای کشور ایران بدونند.
در راستای رسیدن به این هدف شکی نیست که بسیاری از اقدامات این خاندان با تعریفهای مدرن حقوق بشر ناسازگار بود. ولی شما توجه کنید که پهلوی همونطور که من بارها گفتم فرزندان زمانه خودشون بودند. شما نمی تونید از رضاشاهی که در دوره ای که تمام دنیا تحت تسلط دیکتاتورها بود (رضاشاه هم دوره هیتلر و موسیلینی و فرانکو و غیره هست) توقع داشته باشید که یک باره خود به خود اون هم توی یک کشور عقب افتاده ای مثل اون زمان ایران یک آدم دمکرات از آب در بیاد که!

این توقع بیجایی هست دوست من! آدمها رو باید در زمینه تاریخی که بودند در موردشون قضاوت کرد. که اگر ما بخواهیم منصف باشیم رضاشاه و پهلوی برای این سرزمین خیلی کارهای مفید انجام داد. و سیاستهای اسیمیله کردن هم اگر به قول شما در پیش گرفت این رسم اون روزگار بود! این کار توی کشورهای دیگر هم انجام شده بود! 

مثلا کردها هم در ترکیه تحت فشار قرار داشتند تا همین چند سال پیش و به آنها ترک کوهی می گفتند ولی اتفاقی که د رترکیه افتاد این بود که اونها پیشرفت کردند و دست از وارد کردن این فشارها بالاخره برداشتند. مثلا تا همین اواخر کردها اجازه برگزاری مراسم نوروز رو در ترکیه نداشتند و به تازگی این اجازه به آنها داده شده
در مورد ترکهای قبرس یک تحقیقی بکن ببین که چقدر از اوضاع فعلیشون ناراضی هستند الان شما اطمینان داشته باشید که از نظر فرهنگی آذری ها و ترک زبان های ایران به فارسهای ایرانی بیشتر شبیه هستند تا ترکهای ترکیه! ایران خانه شماست دوست من! تیشه به ریشه این خانه نزنید

بعد هم شما صحبت هویت می کنید. هویت همه ما اینه که ما همه اول انسان هستیم. نژاد و فرهنگ و زبان و ملیت همه چیزهای نسبی هست. مطلق نیستد! به قول شما در طی فرایند آسیمیله شدن این فاکتورها می تونه عوض بشه! همونطور که آذریها در یک زمانی آسیمیله شدند و زبان مادریشون که گویشی از زبان فارسی بود رو کم کم فراموش کردند و رفته رفته ترک زبان شدند. سو تفاهم نشه من مخالف این هستم که کسی آسیمیله بشه ولی به نظر من مهمتر از اینکه من و شما با هم به چه زبانی با هم صحبت می کنیم این هست که به هم چی میگیم! 

ولی خوب اگر بخواهیم در مورد مسایل عملی زبان صحبت بکنیم و در زمینه کشور ایران من همونطور که قبلا گفتم موافق ترویج زبان ترکی در ایران هستم. به نظر من اهمیت زبان ترکی در ایران کمتر از زبان فارسی نیست!
.ولی در عین حال فکر می کنم این کار اصلا به صلاح و عاقلانه نیست که زبان فارسی از حالت رسمی و زبان اداری کشور خارج بشه! اول اینکه زبان فارسی همونقدر که به فارسها تعلق داره به مردم آذربایجان و کل ترک زبانان ایران هم متعلق هست (شما برو مقبره الشعرای تبریز رو یک نگاه بنداز چند تا شاعر فارس زبان اونجا دفن شده؟)

دوما اینکه من انتظارات برخی از دوستان رو که در اینجا حتی حاضر به گفتگو کردن به زبان فارسی نیستند رو بی معنی و خنده دار می بینم! اگر چیزی رو که این دوستان به دنبالش هستند عملی بشه – یعنی هر قومیتی توی ایران به طور متعصبانه فقط زبون خودش رو بخواد یاد بگیره و ازش استفاده کنه بعد از 30 سال وقتی یک تهرانی به تبریز می ره اونجا باید انگلیسی بلد باشه که بتونه با مردم تبریز ارتباط برقرار کنه! که اگر این اتفاق بیافته همون شاعرای مقبره اشعرای تبریزکه گفتم توی گور خودشون خواهند لرزید!

پس بی جهت به فارسی نتازید. فارسی زبانی باستانی و با ادبیاتی غنی هست. زبان شما هم هست و به بلد بودنش می ارزد.

خلاصه اینکه آقا کار ما رو به دوران قومگرایی و قبل از پهلوی برنگردونید و گرنه ایران از افغانستان بدتر میشه! اجازه بدهید به عنوان شهروندهای این کشور مدرن و قرن بیست و یکمی این مشکلاتی که هست رو با هم حل کنیم و الکی با ایده های ناسیونالیستی و سکرتارین قومگرایی راه نندازید! از قدیم گفتن یک دست صدا نداره! اجازه بدید که با هم باشیم! انقلاب مشروطه یادتان هست؟

No comments:

Post a Comment